خطر رها کردن گذشته
یه بلیط از طرفم ایران پاره میشه تا با خیال راحت نسخه کم کیفیت فیلم «گذشته» رو ببینم. 
سرگذشتِ گذشته هایی که تمام نشده، رها شدند و مانند یتیمان بر سر هر کوره چراغی توقف می کنند. 
قلم در دستم آبستن نوشتن درباره این فیلم می ماند. 
نوشتن درباره شخصیت فرافکن ماریا که اشتباهات همه را پررنگ گوشزد می کند...
نوشتن درباره وجدانی که در لباس دختری 16 ساله چموشی می کند و نمیدانی چشمهای گودرفته اش از کم خوابیست یا گریه...
نوشتن درباره خودخواهی چندشناک بچه ای 4ساله که یادآور دوران متروک است. گویی اگر مادر 9ماهه ی 4سال پیش خودکشی نمیکرد، ماحصلش این میشد...
نوشتن درباره قطره اشک آخر که تنها تماشاگر می بیند تا گذشته همچنان رها و قلم همچنان آبستن بماند...