اوضاع ما
با وحشت در صحنه بريده نفس زدن
با ترس در خانه بودن و براي با ترسان در صحنه دعا خواندن.
وظيفه؟ نه، باوريست در تمامي وجودمان.
خوشبختي را باورش نمي كنيم وگرنه مي آمد
امان از اميدي كه هنوز نفس مي كشد
خوش؟بخت
هرچه قاچ هاي كيك تولدت باريكتر باشند، خوشبخت تري.
مي داني چرا؟
چون دوستان بيشتري در كنارت هستند.
كج فهمي م
تبصره: لوگوهايي بسازيد كه در آنها كلمات سخني جز سكون نگويند.


«این اندرز من است: هرکه می‌خواهد پرواز را بیاموزد باید ابتدا ایستادن و رفتن و دویدن و بالارفتن و رقصیدن را بیاموزد. پرواز را نمی‌توان پرید.»
فریدریش نیچه



گمانم اين است كه با پرواز بيگانه اند. با حركت بيگانه اند.تنها سكون را مي پسندند و چنين مرداب شده اند.