رفتيم تا براي آمرزش روحي دعا كنيم كه برايمان دعا مي خواند - خدايش بيامرزد شهيد آمرزيده خداست - مگر چه ديگري مي شد گفت كه گريه هم مصلحت نبود رفتن، ايستادن و سكوت مثل تمام رفتنها، مثل تمام ايستادنها - جوان بود مگر جوانها نمي ميرند - آزاده سروي بود سروها هم مي خشكند - هدفش سبزه چراغي ست كه اميد آزادي مي خوانيمش
مي آيد آرام آرام پيش از آنكه بخوانيش پيش از آنكه بدانيش پيش از هر احساس تو با خواستنت كه خود نيز نميشناسيش مي آيد تا اميد بارورت كند ورق ميزني هرآنچه حافظ است تا بيابي آنچه ميخواهيش از خواستنت هيچ نمي داني افسرده؟ غمگين؟ نااميد ناشناس فريادرسي مي طلبي